۴۵۱۸۰
سلام.
وقتتون بخیر.
سوال بنده درمورد قانون جذب هستش.
بنده داخل برخی از سایت های دینی و مذهبی میبینم که میگن این قانون اشتباهه یا درواقع اسلام اون رو تایید نمیکنه.
برای منی که از این قانون استفاده کردم و به شدت هم نتیجه گرفتم در موضوعات مختلف قبول این حرف غیرممکنه!
میدونم که قطعا بخشی از این قانون از فرهنگ غرب منشا گرفته و قابل تایید نیست اما اینکه کل این مسئله رو زیرسوال میبرن به نظرم درست نیست چون چیزیه که من خودم تجربش کردم؛ با تمام وجود.
من آدم مذهبی هستم و خیلی دوست دارم فردی که در زمینه دین هم سررشته داره این مسئله رو برام توضیح بده.
لطف میکنین اگه توضیح دین رو درمورد این مسئله بیان کنید.
خیلی ممنون.
فقط اعضای سایت میتوانند برای پرسش ها پاسخ ارسال کنند. اگر قبلا ثبت نام کرده اید ورود را بزنید و در غیر این صورت در سایت ثبت نام کنید.
بنام خدا
با سلام و عرض احترام خدمت شما خواهر گرامی!
در خصوص سؤالی که مطرح کردهاید به چند نکته اشاره میکنم:
۱. قانون جذب در روانشناسی معاصر، استعارهای از قانون جاذبه در فیزیک نظری است. در دانش فیزیک مسلم است که اجزاء جهان اگرچه در ظاهر پراکنده و بی ارتباط با یکدیگر مینماید اما نیرویی به نام جاذبه عمومی آنها را به هم پیوند زده و در حالتی از ثبات نگه میدارد. بنابر قانون جاذبه عمومی، همه اشیا دارای نیرویی است که اشیاء دیگر به سوی خود میکشاند و هرچه جرم یک شی بیشتر باشد، قدرت جاذبه آن هم بیشتر است. برخی روانشناسان با استعاره قانون جاذبه عمومی، چنین عنوان میکنند که انسان هم دارای نیرویی به نام «جذب» است که میتواند با ایجاد یک سری زمینههایی، پدیدهها و رویدادهای موردنظر خود را به سوی خویش جذب کنند.
۲. روانشناسانی که قانون جذب را مطرح میکنند در تعریف و تببین آن اتفاق نظر ندارند و اساسا تعبیر «قانون جذب» تعبیر نادرستی است. درست آن است که تعبیر «ایده جذب» یا «فرضیه جذب» را به کار ببریم؛ زیرا نه تنها اتفاق نظری در این امر وجود ندارد، بلکه چنین پدیدهای هنوز از نظر علمی اثبات نشده است. در برخی از کتابها و فیلمهای تخیلی و روانشناسی تجاری، به گونهای از قانون جذب سخن گفته میشود که گویی این نظریه اثبات شده است که انسان یک قدرت جادویی در درون خود دارد که به صرف تصور و تمرکز بر هرچیزی آن را به سوی خود جذب میکند و صرف تصور و تمرکز و خواستن در خلق رویدادهای زندگی کافی است! به عبارت دیگر گویی انسانِ طبیعی صرفا با آرزوی داشتن هروضعیتی و پرورش آن آرزو و اراده داشتن آن میتواند آنچه را میخواهد، خلق کرده و به سوی خود فراخواند. این تعریف از قانون جذب از سوی اکثر روانشناسان انکار شده است. بر اساس مبانی فلسفی، علمی و دینی، قدرت فکر، اراده و عمل انسان طبیعی و عادی، محدود است و انسان نمیتواند بر همه روابط و مناسبات پیچیده و بیکران جهان تأثیر گذاشته و همه اشیاء را طبق امیال و اراده خود تغییر دهد. قانون جذب به این معنای افراطی، نه تنها با مبانی دینی در تضاد است که با مبانی علمی و عقلی هم در تغایر است.
۳. قانون جذب به دو معنای دیگر میتواند درست و قابل دفاع باشد. یکی اینکه قانون جذب، یعنی نیروی اندیشه و تصویرگری انسان که جایگاه آن در وجود انسان بسیار مهم و در خلق رویدادهای زندگی بسیار موثر است. انسان تا چیزی را در فکر خود به تصویر نکشد و آن را در ذهن خود نپرورد و قاطعانه به دنبال آن نرود، اتفاق نمیافتد. خلق هراتفاق خوب یا بد، در زندگی انسان، بسته به نوع تفکر و نظام اندیشگی و انگیزشی انسان است. انسانی که همواره به وضعیتهای خوب و امیدبخش و شیرین مینگرد، طبیعتا برای داشتن چنان وضعیتهای تلاش کرده و با احتمال زیاد به بسیاری از آنها دست میباید. در مقابل، انسانهایی که دارای تفکر منفی و بدبینانه به زندگی و آیندهاند یا برای بهبود زندگی خود تلاش نمیکنند و یا با نادانی و تنبلی و سفاهت برای ایجاد وضعیتهای بد تلاش میکنند، همواره به وضعیتهای بد و ناخوشایند مواجه میشوند. (البته باید موارد استثنا و کم تعدادی که برخی از افراد بدون تلاش و خواستن با برخی از اتفاقات خوب و منفعتهای مادی روبه رو میشوند را جدا کنیم. چون ما در اینجا از «قانون جذب» سخن میگوییم، یعنی چیزی که باید برای همه انسانها به یک اندازه ممکن باشد.) این معنا از قانون جذب یعنی تاثیر قابل توجه تفکر، تصویرگری ذهنی، انگیزه، اراده و عمل انسان در خلق کیفیتهای خوب زندگی خود، نه تنها مورد اتفاق نظر اکثر روانشناسان است، بلکه از مبانی و ارزشهای قطعی و مسلم دین هم به شمار می رود.
۴. معنای دیگری از قانون جذب در ادبیات دینی و عرفانی ما وجود دارد که طبیعتا با آنچه روانشناسان جذب میگویند متفاوت است. بر اساس آموزههای دینی – اسلامی و رهیافتهای عرفانی انسان در درون وجود خود زمینههای کمال و بالندگی معنوی بینهایتی دارد. اگر انسان در مسیر معرفت الهی و بندگی عاشقانه حضرت حق قرار گیرد، آرام آرام به کمالاتی دست پیدا میکند که میتواند بر بسیاری از تحولات جهان به اذن الهی تاثیر بگذارد. البته این نیروهای معنوی در زندگی دنیا به تمامی تاثیرگذار نیست و ظهور و بروز تام و کامل آن در زندگی پس از مرگ و خلق جهان های بی نهایت بهشتی روی میدهد. زیرا جهان ماده بر اساس اسباب و مسببات مادی جریان مییابد و خدای متعال چنین خواسته است که تحولات جهان ماده با وساطت علل و معالیل مادی روی دهد. از این رو اتفاقات غیرطبیعی و معجزات و کرامتها در این جهان، در حد بسیار محدودی روی میدهد.
۵. در هرصورت قانون جذب به معنای اول و دوم قانونی محدود است و هیچ انسانی، هرچند در قدرت اندیشه و تصویر سازی ذهنی سرآمد باشد، نمیتواند به همه آرزوهای بیکران انسانی دست یابد! انچه در فیلم های تخیلی به نمایش گذاشته شده است، تصویری از آرزوهای بشر است که هرگز در جهان مادی، ممکن نیست؛ قانون جذب میتواند موضوع هیجان انگیزی برای تفکر در قدرت اندیشه انسان باشد؛ اما هرگز نمی تواند توصیه مطلوبی برای سبک زندگی معقول انسانی به شمار رود!